با من از ماه بگو

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام او...

مستوره
می نویسد
برای بخش پنهان لحظات

۵ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

کانکشن دل...

يكشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۰، ۰۸:۴۱ ب.ظ
-از کجا بفهمم چه کار باید بکنم؟ کدوم راه رو انتخاب کنم...
-دلت رو به خدا وصل کن ... اونوقت همین دل، بهت میگه چه کار کنی...
-از کجا بفهمم دلم وصله....
-خودت می فهمی چه موقع کانکتی و چه موقع دیس کانکت!!!

الان که کانکتم... اما از دو دقیقه بعدم خبر ندارم...
خدایا ما را از شر دیال آپ خلاص کن و به ای دی اس ال  ۲۴ ساعته ی آخرین سرعت مجهز بفرما...
الهی آمین...
  • مداد رنگی

هدیه

چهارشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۰، ۰۷:۳۷ ق.ظ
یک روزی از روز های چهارشنبه استاد پرسید: اگر بخواهید برای کسی هدیه ببرید، چه چیزی می برید؟
ماهم غرق در فکر که: یعنی چه چیزی می بریم؟ بعضی ها جواب دادند: بستگی دارد استاد!!! که برای چه شخصی بخواهیم ببریم...
اما استاد یک جواب کلی می خواست که شامل همه موارد بشود.
کمی گذشت و خودش به سوال جواب داد. گفت: پرس و جو می کنید ببینید چه چیزی ندارد همان را برایش می خرید. به عبارت دیگر چیز تکراری نمی خرید! چیزی برایش می برید که مطمئن هستید خودش ندارد...

بعد این گونه ادامه داد: به دیدار خلق خدا که می روی با خودت غم و غصه و ناله نبر!!! آدم ها چیزی که زیاد دارند غم و غصه است... باید برایشان شادی و روی خوش ببری که خودشان ندارند...
به دیدار خالق که می روی هر چه غم و غصه و نقص داری با خودت ببر... زیرا که خداوند بزرگ نقص ندارد. غم و غصه ندارد.... و گلایه های تو برایش عزیز است...

...

دلم برای استادم خیلی تنگ شده است... و روز شماری می کنم که کلاس ها دوباره شروع شود...
خدایا به استاد عزیزمان توفیق ثانیه افزون! عنایت بفرما!!! آمین...

 

  • مداد رنگی

اضطراری

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۰۸:۳۱ ب.ظ

زود زنگ بزنید آمبولانس...
اهالی اتاق ما به دلیل خوردن همزمان چند غذای بی ربط، رو به موت هستند...
گزارش ها حاکی از آن است که سید جان سالم به در برده ...

*شب امتحانی همینو کم داشتیم... دارم میمیرم
**برای پرستو دعا کنید کارش به بیمارستان نکشه...حالش از همه بدتره

  • مداد رنگی

حیران

دوشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۴۰ ب.ظ
حیران/ سکانس مرغداری/ پلان: جوجه ها

پرستو: اوه اوه... چقدر جوجو زرده ... نگفته بودی تو فیلمم بازی کردی...!!!!!!!!!!!!!!

 

پ.ن. اسم مستعار من بین دوستان جوجه زرده است! 

  • مداد رنگی

جای خالی

شنبه, ۳ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۰۹ ب.ظ
دارکوب عزیزم ...

وقتی مطلب وبلاگم را برایت خواندم ... از  عکس العملی که نشان دادی سخت متعجب شدم...

آن جای خالی در کودکی ام .... کاش تو آن را پر کرده بودی... (آه عمیق)

  • مداد رنگی