اون موقع ها که ام پی تریه خدا بیامرزم هنوز زنده بود یه مداحی داشتم که روزی، خیلی بار!!! گوشش می کردم.
توی این مداحی هم خیلی این جمله تکرار می شد: "کربلا... کربلا... اللهم الرزقنا"*
منم کلا این جمله روی زبونم بود. تا اینکه ام پی تریم به رحمت خدا رفت و من دیگه نتونستم گوشش بدم.
چند ماه بعد قسمتم شد و با بچه های دانشگاه رفتیم کربلا! وقتی برگشتم یه بار اتفاقی باز اون مداحی رو شنیدم و یادم افتاد قبل از رفتن به کربلا مدام این مداحی رو گوش میدادم و زمزمه می کردم! تازه فهمیدم برای چی قسمتم شد که برم. منی که لایق نبودم و نیستم...
چند روزه که یه شعر روی زبون پرستو افتاده و مدام اونو زمزمه می کنه... این شعر روی زبون منم افتاد و از طریق من روی زبون سیده و هدهد:
"ای دوست قبولم کن و جانم بستان..."
امروز به پرستو میگم تکرار این شعر رو دست کم نگیر...یه وقت دیدی خدا با همین یه بیت قبولمون کرد!
"ای دوست قبولم کن و جانم بستان مستم کن وز هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان"**
* دانلود همین مداحی
** دانلود آلبوم یادگار دوست شهرام ناظری