با من از ماه بگو

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام او...

مستوره
می نویسد
برای بخش پنهان لحظات

برای هم اتاقی هایم...

يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۱، ۱۱:۲۳ ق.ظ

سیده! هدهد! پرستو!... سلام... می خوام امروزم رو براتون تعریف کنم...
امروز صبح ساعت 7 صبح به بابا گفتم می خوام کرسی درست کنم. بابا و مامان کلی بهم خندیدن. مامان می گفت: "این دختر دیوونه چه جوری نصیبمون شده؟ نمیدونم!" ولی من که دیوونه نیستم ...
روز برفی جالبی بود. خیلی خوش گذشت. ظهر که از بیرون برگشتم خونه شروع کردم به درست کردن کرسی...
با کمک داداش میز پذیرایی رو آوردم تو اتاق. چون مربعه جون میده برای کرسی درست کردن...
اون پتو کلفته رو یادتونه؟ همون که مربع بود و من سه لایه به جای تشک استفاده می کردم. اون از اساس پتوی کرسیه! اونو انداختم رو میز و همین طور پتو مسافرتی ای که معرف حضورتون هست... بعد دنبال اون پارچه قرمزه که از اتاق 206 برداشتم گشتم و پیداش کردم ... (پرستو! می خواستم اینو با تو تقسیم کنم اما یادم رفت... اومدی پیشم نصفشو میدم بهت!) یه گلدون از جمعه بازار گرفته بودم. اونو با شن هایی که برای پایان نامه از دانشکده برداشته بودم پر کردم و گل خشکا رو گذاشتم توش... میبینید که گلای خوشگلمون صحیح و سالم رسیدن کرج! دو تا پشتی و جای گرم و نرم هم گذاشتم. (پرستو نترس! حواسم به متکات هست! حسابی مواظبشم!) کتابا رو هم اون پشت چیدم که تو عکس معلوم نیست!
خلاصه یه جای دنج برای خودم درست کردم. یه جای گرم! (البته بعد از اومدن بابا. چون باید یه فکری برای گرمای زیرش بکنیم!)
اینم عکسش:

البته همونطور که میدونید همه ی این کارا در نبود مادر صورت گرفته. اگه بیاد ممکنه بخواد برش داره که اونوقت با جیغ بنفش من مواجه میشه!!! چطوره؟ جیغ بنفش رو میگم! آهان پس شما هم موافقید...!!!
راستی یه عکس دیگه... این نی نیه مرتضی است... اسمش رو گذاشتن حنانه! میبینید چقدر نازه؟ گفتم شما هم در خوشحالی من شریک باشید!

تا کرسی رو جمع نکردم زود پاشین بیاین خونمون... ببینید کرسی چهار گوشه داره... اگه بیاین اینجا، قول میدم اجازه بدم کنار کرسی من بشینید
سیده و هدهد عزیز امیدوارم پایان ترم فوق العاده ای داشته باشید همراه با امداد های غیبی! و پرستوی نازنین امیدوارم همون جایی! (هر جایی) که هستی موفق باشی....
بهترین ها رو براتون آرزو دارم
به خدا میسپارمتون

  • مداد رنگی

روزمرگی

نظر (۸)

وای چه کرسی قشنگی شده تو این سرما کرسی می چسبه،مام همیشه کرسی میذاریم ،منتهی ما لحاف کرسی خیلی بزرگی داریم ، و کرسی و کرسی برقی هم داریم،اما اصلا علاقه ای بهش ندارم نه همه جمع میشن دورش من اصلا حوصله شلوغی ندارم
راستی این پارچه قرمزه و گلدونه که گذاشتی روی کرسی خیلی قشنگش کرده، فقط بهت پیشنهاد میکنم گلدون رو زودتر بردار چون کافیه بشینید دور کرسی و گلدون عمرا بمونه سر جاش یهو غش میکنه و همه شنهاش میریزه زمستون خوبی داشته باشی دوست جونم


ممنون عزیزم. دلم از کرسیه شما خواست... یه روزی که پشت کرسیت تنهایی نشستی دلت برای اون شلوغی ها تنگ میشه! کرسی با دور هم بودن گرم میشه.
آره این ترکیب رنگ منو یاد یزد و اتاق 206 میندازه! خیلی گرم و خوبه! گلدون رو هم با ضربات متعدد امتحان کردم... تنهایی حواسم بهش هست. اگه کسی اومد پیشم برش میدارم.
ممنون عزیزم! انشالله تو هم...



راستی قدم نورسیده مبارکککک چه بچه نازیه،ماشاالله،چه اسم قشنگی،جای من دستشو ببوس چون میدونم صورتش الان ظریفه و حساس گناه داره


ممنون مبارک صاحابش باشه!!!!!!!!! چشم. خونشون همین طبقه ی بالای خودمونه. رفتم حتما سفارش شما رو اجرا می کنم! :)))))))))))
سلام عزیزم ...
حواست باشه نشینی رو متکام که جیغ بنفشش در میاد
چه خوشگل ... ما هم کرسی گذاشتیم اما برعکس تو از مامان بنده اصرار و
از من انکار تا بالاخره اتاق بزرگه رو کرسی دارش کردیم ...
انگاری دوباره مد شده
..........
وای این نی نی چه نازه ...فرشتس ... خدا حفظش کنه ...
پارچه هم پیش تو باشه بهتره ...چون گاهی برای دیدن یادگاری ها
بد نیست فرسنگ ها راه بریم ...
قربونت بشم مراقب خودت باش...



سلام گلی... گفتم که مواظبشم!!!! :)))))))))))
چه عشقیه مامانت... دلم براشون تنگ شده... البته مامان منم اومد تو ذوقم نزد... معمولی گفت با چی می خوای گرمش کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این بر خورد یعنی که با کرسی مشکلی نداره!!!!!!
تازه خبر نداری پرستو! یه آفتاب زمستونی می افته رو کرسی که نگو... انقده باحاله! امروز که هوا صاف شد فهمیدم!
راستی چند تا غلط املایی داشتی خانم خوشگله! موقع نوشتن حواست کجاست؟ هان؟ راستشو بگوو.............
خیلی دلم برات تنگ شده...موفق باشی عزیزم
حس خودتو و نی نی رو خیلی دوست دارم ... احساس میکنم نی نی داره کلی بهت آرامش میده ...
فدات بشم که اینقدر قشنگ مینویسی ... دلم خواست بیام زیر اون
کرسیت بشینم پیشت و تا صبح حرف بزنیم ...
دوست دارم و امیدوارم توی زندگیت آرامشی تمام نشدنی رو داشته باشی


آره واقعا... خیلی بهم انرژی و آرامش میده... خیلی نازه... خیلی معصومه...
کنار کرسیه من جای تو خالیه... زود بیا... دلتنگتم...
  • الی مامان
  • چه پی آمد زیبایی داشت این مسمومیت رنگ ها
    سردی که دلت را زد خوب گرمی پیدا کردی
    البته با آن معجزه ی کوچک تازه از راه آمده بدون کرسی هم می شد گرم شد
    خدا هنوز از ما نا امید نشده است که حنانه را روزی روزگارتان کردخ
    شادیتان مستدام


    ممنون از دل گرمی شما! این روز ها کلکسیون گرمی جمع می کنم برای خودم! نی نی هم از همون گرما هاست...
    ممنون. همچنین شما
    سلام. عزییییزم. وای خدای من،این نی نیه کیه این قدر نازه؟؟(این اولین جمله ای بود که با دیدن تصویر گفتم). فوق العادست. آفرین. الحق که یه بچه هنریه واقعی هستی. ایده کرسیت خیلی باحاله. ممنون از اینکه به یادمون بودی. و ممنون از دعای خیرت.امیدوارم تمام لحظه های زندگیت پر از امید و انرژی و شادی باشه. دلم برات تنگ شده......



    سلااااام. با صدا و لحن خودت شنیدن داره این جمله ی اول!! وقتی که ذوق می کنی!
    خیلی ممنون خانم. اگه خودمون برای خودمون نوشابه باز نکنیم کی ما رو تحویل بگیره مرسی همچنین...
    دل منم خـیـلــی برات تنگ شده...
    عالیه
    دمت گرم و دلت شاد


    تشکر... زنده باشی
    وبلاگت خیلی قشنگه و نازه
    راستی این آدمک های بین متنت رو کپی می کنی؟
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی