تبرئه
پرستو خانم امر فرمودن پست جدید بزارم.نمیدونم شاید بعضی ها با پست قبلی حالشون گرفته شد! ولی من واسه هر کی با لحن خودم خوندم* از خنده روده بر شده بود! لحن خوندن هم فرق میکنه! حتی!
بگذریم... پست قبلی گرچه واقعیت زندگیه خیلی از دختر هاست و خیلی ها هم شرایطشون وخیم میشه اما خب! مثل بقیه ی سختی هایی که همیشه پیش میاد باید تحملش کرد دیگه... زندگی همینه... همیشه یه جای کار می لنگه!
اصولا هیچ دختری به خاطر نبود این چیزا موجود بی مصرفی نمیشه. اون عنوان صرفا یه شوخی بود. مهم اینه آدم خودش بفهمه داره چه کار می کنه. حتی اگه کارش دهن پر کن نیست و تو فلان جای باکلاس استخدام نیست و فلان در آمد رو نداره و فلان مدرک رو از فلان دانشگاه خفن ناک خارجه نگرفته! و هنوزم شوهر«پیدا»!!!** نکرده!!!! و غیره (خودم دارم میخندم... خواهشا گریه ناک نخونید!!!! :))) ) ولی در عوض پیش خدای خودش سرش بالاست و میفهمه داره چه کار میکنه. اگه روزی بخواد درس بخونه و بره سرکار میدونه دنبال چه هدفیه و برای این هدف چه چیزی لازمه!؟ و همون کار رو انجام میده.
تبرئه شدم آیا؟
بله؟ وکیلم؟ :))))
گویا بله!
خدا رو شکر... پس تا بعد...
* از تفریحاتم اینه مطالب طنزم رو برای بقیه بخونم و خودم بخندم!!!!!!!! احیانا اگر اون شخص هم مثل من خندید، باز هم از خندیدنش بخندم!!!!!! همین طور بخندم و بخندم...
** جریان داره! :))))))))
*** این روزها وبلاگ چیپی می خونم پر از درس های زندگی... از همون های که نمونه ی بارز این ضرب المثله "ادب از که آموختی ... از بی ادبان!" (با این غیبتی که کردم عمرا آدرسش رو به کسی بدم!!! :)) )
اینو گفتم که بگم اگه بد نوشتم و می نویسم. تحت تاثیر سبک نوشتن نویسنده اون وبلاگه! راست گفت اون نویسنده ای که میگفت: "من اصلا وبلاگ نمی خونم! فقط کتاب!" خداییش خیلی تاثیر داره.
خلاصه ببخشید و تحمل کنید این نوشته های ضعیف رو که بیشتر شبیه درد و دله تا نوشته!
تبرعه ؟
:)
سلام... آخ حواسم نبود... از برائت میاد.... :D