در حریم یار...
يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۲۱ ق.ظ
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
این روز ها حرمت حال دیگری دارد... تا به حال آن را اینگونه ندیده بودم... بوی خاصی می دهد...
حرمت حس کربلا دارد... احساسی دارم که فقط در کربلا آن را تجربه کرده بودم...
آخ که دلم چقدر هوای کربلا دارد...
*اگر چشم اهل دیدن باشد و گوش اهل شنیدن هر چیز ساده ای عبرتی می شود برای هموار شدن راهت...
دست کم نگیر این نکته های کوچک را که اگر دست کم بگیری روزی می رسد که نه چیزی می بینی و نه چیزی می شنوی
** این روز ها علاوه بر میزبان اصلی،امام رئوف، میهمان دو خانواده ی سه نفره هستم. در گذشته نیز تنها به مشهد آمده بودم اما این بار مشهدم پر است از خاطرات بی نظیر...
***امشب شب آخر است...
یاعلی...
منم دعا کنید
سلام. دعا کردم