دفاع نزدیک است...
پیش بینی های من از روز دفاع عجیب و گاهی غریب است!!!
از آنجایی که استاد راهنمای عزیز من این اواخر در جلسه های دفاع، دانشجویان محترم را مورد عنایت قرار دادند و به صورت کاملا ملموس و مستقیم صاف فرمودند، انتظار آن را دارم که باقی اساتید به صورت کاملا ناخودآگاه من را مورد عنایت قرار دهند و علاوه بر صاف کردن آسفالت نیز بکنند. اینکه می گویم ناخودآگاه برای این است که یک وقت فکر نکنید خصومت از پیش تعیین شده ای دارند! نه! یک دفعه قرار است سر جلسه ی دفاع منفجر شوند.
پیش بینی من از عکس العمل استاد راهنمای خودم سر جلسه ی دفاع، غریب تر از آن است که بتوان صحبتی از آن کرد!
استراتژی های اتخاذ شده ی اینجانب برای گذراندن جلسه ی دفاعی آرام و بدون تنش:
1- دعوت از استاد چهارم به عنوان آتش نشان که آتش جمع را با مهربانی هایش خاموش کند. گرچه ایشان هم دیدگاه متفاوتی با استاد راهنمای من دارند و کلا بی مسئله نیستند اما می توان به لحن خوبشان امیدوار بود!
2- آویزان کردن یک مقوای 50 در 70 از گردن خودم که رویش این شعر با فونت درشت و خوانا نوشته شده باشد:
"هر چه هست از قامت نا ساز بی اندام ماست ور نه تشریف تو (شما) بر بالای کس کوتاه نیست"
به این معنا که ما مخلص شما هستیم... هر چه ایراد و اشکال است از من و هم کلاسی هایم است. خدای نکرده فکر نکنید شما مشکلی در روند آموزشی خود داشتید!!!!! اصلا و ابدا !!!!
3- در ابتدای جلسه ی دفاع به مرور ترم های گذشته بپردازم و از اساتید به صورت جداگانه برای کوچک ترین آموزش ها تشکر کنم و اگر شد هندوانه ای به دستشان بدهم... و به عبارت کاملا ملموس تر پاچه خواری کنم...
4- و....
البته این موارد در صورتی است که خودم هم بخواهم جلسه بدون تنش برگزار شود وگرنه می توانم به صورت ناگهانی مثل یک نارنجک زیر پایشان منفجر شوم!
به هر حال و با هر وسیله ای، امیدوارم در پناه خدا باشی و سربلند و موفق.
اوه اوه... چه خطرناک!
ممنون عزیزم. همچنین