نیمه ی تاریک وجود!!!
جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۵۶ ق.ظ
سه سال پیش که به این خوابگاه آمدیم... همان اوایل به خاطر باطن خبیثم راه فرار آن را کشف کردم.
دو راه فرار از بالای دیوار!!!! جای دنجی بود ... رو به باغ و خانه ی مخوف قدیمی که در همسایگی خوابگاه قرار دارد. گاهی تنهایی می رفتم، لبه ی دیوار می نشتم و همزمان با دیدن باغ و خانه موسیقی گوش می کردم. یکی دو بار هم هم اتاقی ام را بردم... او که از تعجب شاخ در آورده بود!!!!
این راه فرار من بود... اما واقعا نمی دانم چه کاربردی دارد وقتی روش های هوشمندانه تری برای فرار وجود دارد!!!! به همین دلیل راه فرار من در حد یک ایده ی ذهنی باقی ماند و هیچ وقت فرصت نشد آن را تا انتها امتحان کنم...
امروز که باز خانه ی همسایه را دیدم نیمه ی خبیث وجودم وسوسه ام کرد برای یک بار هم که شده امتحانش کنم! اما از آنجایی که من دیگر آن دختر دبیرستانی نیستم و باید خانم باشم!!!، هم از خیرش می گذرم هم از شرش!!!
*****عیدتون مبارک*****

این راه فرار من بود... اما واقعا نمی دانم چه کاربردی دارد وقتی روش های هوشمندانه تری برای فرار وجود دارد!!!! به همین دلیل راه فرار من در حد یک ایده ی ذهنی باقی ماند و هیچ وقت فرصت نشد آن را تا انتها امتحان کنم...
امروز که باز خانه ی همسایه را دیدم نیمه ی خبیث وجودم وسوسه ام کرد برای یک بار هم که شده امتحانش کنم! اما از آنجایی که من دیگر آن دختر دبیرستانی نیستم و باید خانم باشم!!!، هم از خیرش می گذرم هم از شرش!!!

*****عیدتون مبارک*****
- ۹۱/۰۸/۰۵
خدا بگم چیکارت کنه دختر؟!
لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید:
1.اونجا دقیقا کجاست؟!
2.چرا منو نبردی ببینم؟
3.کی منو میبری ببینم؟
4.اون هم اتاقیت کی بوده؟
5...
آفرین
سلام... چرا؟ من که دختر خوبیم... دیدی یه بار هم فرار نکردم!!!!!!
سوالات:
1- راهروی سمت اتاق شما که به حیاط میرسه آخرش یه سطح شیب داره! کنار اون یه جعبه ی برق هست... (بقیه سانسور)
2- خیلی وقت بود یادم رفته بود. مخصوصا که دو سالم خونه ی بی بی بودم. خودمم خیلی وقته نرفتم.
3- امشب می برمت
4- فرشیده امیدواری
5....
مرسی