گریه کن در لحظه های بی قراری...
چهارشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۲۳ ب.ظ
هنوز به یاد دارم که پدری آمده بود و از یکی شدن شیفت مدرسه دو فرزندش گلایه داشت. مسئولان مدرسه هر چه از اشکال این موضوع سوال می کردند پدر از پاسخ طفره می رفت تا این که بغضش ترکید و گفت:
«این دو بچه یک جفت کفش و یک لباس بیشتر ندارند اگر شیفت شان یکی باشد یک نفرشان باید در خانه بماند»
نقل از: شهروند دردمند
- ۹۱/۰۸/۱۷
یاد بچه های آسمان افتادم.
سلام. بله من هم