با من از ماه بگو

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام او...

مستوره
می نویسد
برای بخش پنهان لحظات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است

کمی مجردی

جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۱ ق.ظ

آخرِ آخرِ آخرش رو که ببینی دوست داشتن حرف اول رو می زنه... شما بگو خوش اومدن! چه فرقی میکنه!

تا از کسی خوشت نیاد نمیتونی بهش بله بگی. بله که جای خود داره ... بگو یک دقیقه روی خوش! که نصیب حضرت بیچاره اش نمیشه...

حالا تو هعی دلایل منطقی بچین که تصمیمت رو موجه جلوه بدی...

اصلا این سخت ترین قسمت ماجراس که بخوای برای همه توضیح بدی، مامان بابا عمه خاله زن عمو... تا فامیل درجه هفتم باید قانع بشه تو چرا به خواستگارت جواب منفی دادی. اصلا چرا باید قانع بشن؟

تخفیف میدیم، اصلا قصد دخالت ندارن و همشون نگرانن!  اما زیادی نگرانن...

زندگی فقط به ازدواج کردن نیست

نه ما بد شانسیم که تا حالا کسی وجودش رو نداشته که دلمون رو به دست بیاره ...

نه متاهلا هنر کردن که تو سن بیست سالگی کسی وارد زندگیشون شده که دوسش داشتن ...

آخرشم هیچ خبری نیست...

هممون می‌میرم :دی

به همین سادگی

به همین خوشمزگی

پ.ن. این پست غر زدن نیست، حداقل برای من یکی شده طنز مداوم! دیگه فقط می خندم.... الانم حالم خوبه. از مجردی هم راضی هستم و لذتشو می برم :)
فقط حیف میخورم برای عمری که اینجوری گذشت... که اونم دیگه مهم نیست، حال و آینده مهم تره.

  • مداد رنگی

دلیل متقن!!!

جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۰۹:۳۷ ق.ظ

من: "تو چی شده که هنوز ازدواج نکردی؟"
دوستم: "خوب کسایی که اومدن دوست نداشتن خانمشون کار کنه یا درس بخونه."
من: "حالا درس خوندن خیلی مهمه...اما موردی نبوده که بیارزه به خاطرش قید کار کردن رو بزنی؟"
دوستم:"نه... مثلا از یکیشون پرسیدم دلیلتون چیه که نمی خواین خانمتون کار کنه؟ اونم گفت به خاطر اینکه از نیمرو خوردن خسته شدم!!!! آخه به اینم میگن دلیل! حداقل نگفت از روی غیرت! نمیتونم اجازه بدم!!!!"

 

من متعجب از این حرف دوستم که چه ایرادی به طرف گرفته! اصلا نتونستم حرف بزنم! به نظرم از یه امام صادقی بعید بود این حرف و این دلیل!
برای طیبه تعریف کردم. خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: آخی! بیچاره... (منظورش به پسره بود که از بس نیمرو خورده، عقل از سرش پریده و نفهمیده تو مراسم خواستگاری چه سوتی ای داده!)

به این میگن دو عکس العمل کاملا متفاوت!

خیلی دوست دارم تجربیات فراوانم!!! در زمینه ازدواج* رو توی وبلاگ بنویسم... انشالله هر چند وقت یه بار این کار رو انجام میدم.


بعد نوشت:
*بهتره بگم قبل از ازدواج...

 

  • مداد رنگی