کمی مجردی
آخرِ آخرِ آخرش رو که ببینی دوست داشتن حرف اول رو می زنه... شما بگو خوش اومدن! چه فرقی میکنه!
تا از کسی خوشت نیاد نمیتونی بهش بله بگی. بله که جای خود داره ... بگو یک دقیقه روی خوش! که نصیب حضرت بیچاره اش نمیشه...
حالا تو هعی دلایل منطقی بچین که تصمیمت رو موجه جلوه بدی...
اصلا این سخت ترین قسمت ماجراس که بخوای برای همه توضیح بدی، مامان بابا عمه خاله زن عمو... تا فامیل درجه هفتم باید قانع بشه تو چرا به خواستگارت جواب منفی دادی. اصلا چرا باید قانع بشن؟
تخفیف میدیم، اصلا قصد دخالت ندارن و همشون نگرانن! اما زیادی نگرانن...
زندگی فقط به ازدواج کردن نیست
نه ما بد شانسیم که تا حالا کسی وجودش رو نداشته که دلمون رو به دست بیاره ...
نه متاهلا هنر کردن که تو سن بیست سالگی کسی وارد زندگیشون شده که دوسش داشتن ...
آخرشم هیچ خبری نیست...
هممون میمیرم :دی
به همین سادگی
به همین خوشمزگی
پ.ن. این پست غر زدن نیست، حداقل برای من یکی شده طنز مداوم! دیگه فقط می خندم.... الانم حالم خوبه. از مجردی هم راضی هستم و لذتشو می برم :)
فقط حیف میخورم برای عمری که اینجوری گذشت... که اونم دیگه مهم نیست، حال و آینده مهم تره.